Fussball90 LogoFussball90 Logo
Fussball90
Note

اختصاصی فوسبال؛ چرا کابوس جام جهانی برای ژرمن‌ها تکرار شد؟ «رنگین کمان» مشکلات آلمان حداقل هفت رنگ دارد!

Content Image
سید حسین علوی‌زاده
سید حسین علوی‌زاده

چرا تیم ملی آلمان نا امیدکننده ظاهر شد؟

تیم ملی آلمان شب گذشته برای دومین جام جهانی متوالی از مرحله گروهی کنار رفت تا کابوس هواداران را تکمیل کرده باشد. ژرمن‌ها در گروهی که کاستاریکا و ژاپن حضور داشتند، به عنوان تیم سوم حذف شدند.

مشکلات زیادی پیش از جام جهانی برای آلمان وجود داشت. به نظر نمی‌رسید این تیم یکی از مدعیان اصلی فتح جام جهانی باشد اما حذف در مرحله گروهی قطعا خلاف انتظار اکثر فوتبال دوستان بود. اما چرا آلمان به این زودی کنار رفت؟ چرا فاجعه یواخیم لوو بار دیگر تکرار شد؟ در این یادداشت بخشی از دلایل حذف آلمان را توضیح می‌دهم.

۱- تمرکز روی مسائل فرعی

حقوق همجنسگرایان، کارگران قطر، مسائل انسانی و چندین و چند مسئله دیگرِ این سال‌های فوتبال آلمان، مسائل کم‌اهمیتی نیستند. هواداران آلمانی در اکثر موارد با بازیکنان و کادر فنی خود هم‌نظر بوده‌اند و در این سال‌ها حمایت ویژه‌ای از تحریم قطر یا موارد این‌چنین داشته‌اند.

وقتی دغدغه تیم ملی آلمان به جای مسائل فوتبالی، بستن بازوبند رنگین‌کمانی باشد، تمرکز پایین در سی دقیقه پایانی بازی ژاپن دور از ذهن نخواهد بود. پرداختن به مسائل انسانی وظیفه هر انسانی است اما فکر نمی‌کنم این مسائل به فوتبال مقدم باشند. اصطکاک با فیفا و البته کشور قطر برای این مسائل هم تا حد زیادی تمرکز تیم را بر هم زده بود.

پیش از بازی با ژاپن بازیکنان آلمان در اعتراض به فیفا چنین عکس گرفتند. این واکنش آلمان به قوانین فیفا در این جام جهانی (مثل منع حمایت از همجنسگرایان) فقط بخشی از مسائل روانی پیرامون تیم ملی آلمان بود.

به جز این، مانوئل نویر کاپیتان آلمان که همیشه جزو حامیان حقوق همجنسگرایان بوده، به خاطر ممنوعیت بستن بازوبند رنگین کمانی، کفش‌های خود را به این شکل درآورد.

فکر نمی‌کنم نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد؛ آلمانی‌ها در سیاست‌های فوتبالی خود به تجدید نظر نیاز دارند. به نظر من یکی از مهمترین دلایل افت فوتبال آلمان، مسائل مشابه این موارد است.

۲- غرور آلمانی، پر رنگ‌تر از همیشه!

ژرمن‌ها در طول تاریخ با غرور خود شناخته می‌شدند. در سال‌های اخیر تا حد بسیار زیادی غرور و تکبر در زمین فوتبال وجود نداشت. بازیکنان آلمان و البته مردم این کشور شایعات را به خوبی حذف کرده بودند. دیگر به ژرمن‌ها برچسب غرور زده نمی‌شد. 

اما به نظرم در هشت سال گذشته بیش از هر وقت دیگری «غرور» به فوتبال آلمان تزریق شده است. درون زمین هم تا حدی این مسئله را می‌توان دید. بازیکنان آلمان هنوز در فضای جام جهانی ۲۰۱۴ هستند. هنوز خود را مدعی می‌بینند، هنوز چشم‌های خود را روی نقاط ضعف بسته‌اند.

جدا از مسائل فنی، نه مانوئل نویر آن ابهت سابق را نشان می‌دهد و نه مولر آن زهر همیشگی را. هیچکدام انگیزه سابق را ندارند و این موضوع به بازیکنان با تجربه هم محدود نمی‌شود. انگار همه بازیکنان خود را برتر از رقبا می‌بینند؛ حداقل من با دیدن برخی از نمایش‌ها چنین حسی می‌گیرم.

۳- نسلی که باید تغییر کند

چاره‌ای جز تغییر نسل نداریم. فکر نمی‌کنم با میدان دادن به موکوکو و امثال او، نتیجه بدتری می‌گرفتیم. جمال موسیالا و نیکلاس فولکراگ بیشترین انگیزه را نشان دادند؛ یکی جوان و یکی در اوج دوران بازی. تنها شباهت این دو بازیکن روحیه بالا بود. فولکروگ برای اثبات به میدان می‌آمد، جمال موسیالا عطش جوانی داشت.

ژرمن‌ها را با منطق می‌شناختیم. در سال‌های اخیر فوتبال آلمان، خداحافظی در سن ۳۱ یا ۳۰ هم پذیرفتنی بود. آندره شورله، تونی کروس و چندین و چند اسم دیگر خیلی زود از فوتبال ملی یا حتی باشگاهی خداحافظی کردند و میدان را به جوانان دادند. 

حالا چاره‌ای جز حذف برخی بازیکنان قدیمی‌تر نداریم. این موضوع نیازی به توضیح ندارد و به نظرم از بدیهی‌ترین مسائل است. چه بهتر که بازیکنان قدیمی، خودشان از تیم ملی کناره‌گیری کنند.

۴- ذهنیت باشگاه‌ها و اثری که روی مانشافت دارد

تیم‌های آلمانی جاه‌طلب نیستند. به گمان من قانون پنجاه به اضافه یک هنوز هم قانون خوبی است و شخصا موافق حذف آن نیستم. اما تغییراتی در این قانون می‌تواند به نفع آلمان باشد. سرمایه‌گذاری مشروط، آن هم روی جوانان و تیم‌های پایه قطعا مهم‌ترین کار برای فوتبال آلمان خواهد بود.

تیم ملی آلمان اواخر دهه نود میلادی پوست‌اندازی خود را شروع کرد و آکادمی‌ها را رونق داد. نتیجه برنامه‌ریزی آن زمان، نمایش‌های درخشان در جام جهانی ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ بود. 

حالا هم باید مسیر مشابهی در پیش گرفته شود. ذهنیت باشگاه‌ها باید به سمت جوانگرایی از نوع آلمانی پیش رود. در واقع حضور بازیکنان آلمانی جوان در کنار چند اسم بزرگ یا گران‌قیمت می‌تواند مشکل را تا حد زیادی کاهش دهد.

۵- مشکلات فنی که از قبل وجود داشت

نبود مهاجم نوک، مدافع کناری و تا حد زیادی پست شش سال‌ها است که آلمان را آزار می‌دهد. البته این مسئله را می‌شد به صورت موقت در جام جهانی فعلی برطرف کرد. قرص‌های مسکن برای این مسئله وجود داشت که فلیک آن‌ها را مصرف نکرد (به آقای فلیک در انتهای یادداشت و البته زمانی دیگر می‌پردازم!)

با این حال مشکل کمبود نفرات در برخی پست‌ها، مشکل کوتاه‌مدت نیست. باز هم باشگاه‌های آلمانی باید پاسخگو باشند. چرا کارخانه بازیکن سازی بوندس‌لیگا که تمرکز ویژه‌ای روی استعدادها دارد، تا این اندازه خالی از برخی پست‌ها شده؟ 

مقاله خواندنی رضا رحمانی نژاد را به شما توصیه می‌کنم. به زمان انتشار مقاله دقت کنید!

۶- یک گروه دراماتیک و کمی بدشانسی!

در جام جهانی به شانس هم نیاز دارید. برای فتح تورنمنت‌ها بدون شانس به جایی نمی‌رسید و آلمان هم از این قاعده مستثنی نیست. آلمان روی هم رفته در سه دیدار خود عملکرد خوبی ارائه کرد. بازی با ژاپن برتری قابل‌توجهی داشت، در دیدار برابر اسپانیا یک نبرد برابر و حتی بهتر نشان داد و در نهایت برابر کاستاریکا تهاجمی بازی کرد.

با این حال همان بیست و چند دقیقه آخر دیدار برابر ژاپن برای حذف آلمان کافی بود. آلمان، حداقل آلمان فلیک نباید حتی بیست دقیقه را از دست بدهد و این انتظار، یک انتظار عجیب و غریب نیست.

در دراماتیک‌بودن گروه آلمان همین بس که دیشب در عرض چند لحظه، صدرنشین تا قعرنشین گروه تغییر می‌کرد. این حجم از هیجان برای مرحله گروهی جام جهانی کم‌سابقه است. حیف که این هیجان در نهایت کام ما را تلخ کرد.

۷- آقای فلیک، آقای فلیک، آقای فلیک!

از نظر من فلیک با کلاس‌ترین سرمربی این سال‌های فوتبال اروپا بوده است؛ چیزی از جنس یوپ هاینکس بزرگ. حذف از مرحله گروهی جام جهانی برای فلیک به هیچ وجه (تاکید می‌کنم به هیچ وجه) پذیرفتنی نیست. بگذارید این طور بگویم:

 حتی اگر از آسمان سنگ می‌بارید، باز هم فلیک نباید حذف می‌شد

بررسی نمایش ضعیف فلیک به یک یادداشت دیگر نیاز دارد. باید عملکرد فلیک در این تورنمنت با جزئیات فراوان بررسی شود. نمی‌توان از انتخاب نفرات فلیک در چند خط انتقاد کرد. نبردن پست شش تخریبی، بی‌توجهی به مهاجمین کلاسیک بوندس‌لیگا، تغییر تاکتیکی در طول بازی و از همه مهمتر مماشات با برخی بازیکنان به ادعای بیلد.

فلیک به شجاعت و درایت شناخته می‌شود. سرمربی فاتح شش گانه در بایرن مونیخ، با این حذف قطعا کارنامه خود را کمی تیره کرد. بازی ندادن به برخی از بازیکنان، اصرار روی چند بازیکن با فرم پایین و چندین و چند ایراد فنی دیگر برای فلیک قابل‌توجه هستند. 

به زبان ساده‌تر بگویم. انتظار لج‌بازی از یواخیم لوو (آن هم در اواخر دوران سرمربی‌گری) را داشتم اما به هیچ وجه از فلیک چنین چیزی را نمی‌پذیرم. امیدوارم او به این راحتی‌ها میدان را خالی نکند، از اشتباهات خود درس بگیرد و برای رقابت‌های پیش رو با قدرت پیش بازگردد.

مشکلات فعلی آلمان در کوتاه‌مدت و احتمالا میان‌مدت به مردی مثل فلیک نیاز دارد و بدون او شانس آلمان کم‌ و کم‌تر خواهد شد. چاره‌ای جز ادامه نداریم، چاره‌ای جز امید نداریم!




کامنت‌ها